عبدالقادر بلوچ
 
ژنرال مشرف اکبرخان بگتی را کشت

در درگیری سه روزه‌ای که ریشه در شصت سال دارد اکبرخان بگتی یکی از رهبران بلوچ همراه با دهها تن از اطرافیانش کشته شد. حسنی که ساختن با آمریکا دارد این است که می‌توانی یکی برای او و ده تا برای خودت بکشی. اکبرخان بگتی افغان گمنام بی کسی نبود که ژنرال بتواند با مهر تروریست و طالبان و بن لادنی قربش را نزد بوش بالا ببرد. این ژنرال پر ستاره که از نفس کشیدن اکبرخان هشتاد ساله می‌ترسید ممکن است امروز از مرگ او شاد باشد اما هرکس که تا حالا چوب در لانه‌ی زنبور کرده ماتحت سالم بدر نبرده.

به عرض می‌رسد که

- لبنان درب و داغان شده و به جای آبادی و حیات، خرابی و مرگ نشسته. شیخ ما و شیخ آنها پای می‌کوبند و دست می‌افشانند که برنده شدند. اگر می‌باختند چه می‌شد؟
- اسرائیل یعنی آمریکا، سی و اندی روز پل و کارخانه و قانا و زن و کودک و پیر و جوان را بمباران کرد، افسرده و خجل برگشت. با همه‌ی یال و کوپال و ادعا این دو نمی‌دانند که مار را باید از گردن گرفت نه دمب.
- خبرنگار کردی را که رفته بود علل خودکشی زنان کرد را در بیابد کشتند و جسدش را بردند که احتمالاً کنار جسد زهرا کاظمی دفن کنند. نظام برای کشتن هزار راه بلد است. حیف که ما جز اعلامیه و محکوم کردن راهی بلد نیستیم.
- در مانور زمینی نک رزمایش در سیستان و بلوچستان بود تا زهره چشم بگیرند و استان را آرام کنند. پولش را خشکه می‌دادند استان زودتر آرام می‌شد.
- شاخه‌ی شاه‌اللهی سلطنت طلبان و دسته‌ی حزب‌اللهی نظام قبض روح شعبان جعفری را در بیست و هشت مرداد به مصدقی بودن عزرائیل نسبت می‌دهند اما گورکنان متفق‌القولند که اگر عزرائیل مصدقی بود در بیست و هشت مرداد همان سال آقای جعفری را مرحوم کرده بود.
- رژیم بالاخره به بسته‌ی پیشنهادی پنج کشور بعلاوه یک جواب داد. حالا تمام کشورها به دنبال آخوندی می‌گردند که این جواب را ترجمه کند.
- دولت از مرتضوی خواست با مطبوعات برخورد کند. سگی که در زنجیر می‌درد وای به روزی که بگسلند زنجیرش را.
- بناست خاتمی به آمریکا برود و در مورد تمدنها سخنرانی کند. تمدنی که سخنرانش خاتمی است قهوه‌اش خوردنی و فاتحه‌اش خواندنی است.

احمدی وبلاگ می‌نویسد

مهم نیست که در پستهای وبلاگی چه می‌نویسد مهم این است که در پستهای مملکتی چه گلی زده به جمال این مملکت. کسی که در «دنیا شهر» لینک دارد با مرگ و نیستی در وبلاگشهر به من و تو لینک نمی‌دهد. نظام بدون پروژه نفس نکشیده «پروژه‌ی وبلاگ» هم در راهست، از فردا هاشمی شاهرودی و مرتضوی و خود آقا هم مرتب پینگ می‌کنند.
شما تا حالا آشی را دیده‌اید که حضرات نخودش نباشند؟

وقتی سیاه سرخ می‌شود

من پوستی تیره نزدیک به سیاه دارم با بدنی پوشیده از موی گوریلی و سبیلهایی جو گندمی، ابروهایی پرپشت، عینکی مال عهد دقیانوس و لبهایی کلفتر از برجسته. عمه جان وقتی خیلی از دستم کفری می‌شود کفشهایم را قبر بچه می‌نامد و می‌گوید شب اگر به خواب کسی بروم از وحشت قالب تهی می‌کند. حمام نمره و سونا که سهل است در هوای داغ بلوچستان هم هیچوقت صورتم قرمز نمی‌شود اما گاهی که دوستان با بزرگواری خود شرمنده‌ام می‌کنند خانم می‌زند زیر خنده. دلیلش را که می‌پرسم می‌گوید سیاه که مثل لبو سرخ می‌شود خنده دار می‌شود.
همچنان لبو شده و خنده‌دار امتنانم را تقدیم می‌کنم به:
اسد، آشپزباشی، غزل، فرزاد، هاله، مجید و ...
ای که سیاه را سرخ می‌کنید راهتان سبز باد.

فرمایشات تُفی

آیت‌الله جنتی می‌فرمایند اگر مسلمانان روی سر اسرائیل تُف بیندازند اسرائیل را آب می‌برد. عمه جان چادر و چاقچور کرده می‌خواهد جزو اولین‌ها باشد. می‌گویم عمه جان هول نکن، اول بگذار آیات عظام اسرائیل را کت بسته بیاورند وسط میدان بعد که نوبت تف‌اندازی شد سکندری برو. بِروبِر نگاهم می‌کند و می‌گوید: میدان کدام است؟ کافی است مسلمانان تفشان را به همان طرف بیندازند، سیلی می‌شود خروشان که اسرائیل را با خود می‌برد.
می‌گویم: این «سیلِ خروشانِ تُف» که راه افتاد تکلیف مسجدالاقصی، قبله‌ی اول ما چه می‌شود؟
تف سیر سیاسی

بیست روزی است ایهود اولمرت شلیک می‌کند به حزب‌‌الله، می‌خورد به لبنان. حسن نصر‌الله خط می‌کشد و نشان، بیروت آه می‌کشد و فغان. سلطان محمود پاک‌کُنش را گم کرده. پسر اسد در کت و شلوار خود مرده. جهان اسلام سنی است کی می‌رود کمک رافضی؟
غرب دقیق است اما با دلار رفیق است.
«آقا» نماز می‌کند. دستان خود را باز می‌کند.
آمریکا جهان مالی می‌کند.
سازمان ملل خراطی می‌کند.
آدم پاک قاطی می‌کند.
بالا رفتم افغانستان و عراق بود.
پایین اومدم حزب‌الله بهانه بود، اوضاع ماست که خرابِ خرابِ خراب بود.