عبدالقادر بلوچ
 
اختیار
حسن روحانی فرمود: نباید دل مردم را خالی کرد و این تصور را ایجاد کرد که رییس جمهوری اختیار ندارد.
آهای مردم! رییس جمهوری خیلی اختیار دارد. این اختیار سابقه ی تاریخی هم دارد و بر می گردد به زمان بازرگان و بنی صدر و همینطوری افقی ادامه پیدا می کند تا می رسد به هاشمی رفسنجانی. ایشان از اختیارات خود به صورت زیر آبی استفاده فرمودند و میخ خود را در نظام و میخ نظام را در ما فرو کرده چنان خوششان آمده که قصد دارد این اختیارات را یک بار دیگر نیز تجربه بفرمایند. آخرین رییس جمهور که خیلی اختیارات داشت خاتمی بود که هر جا پا می گذاشت بی اختیار از او اختیار سرازیر می شد تا حدی که می توان ایشان را حجة الاسلام "صاحب اختیار" نامید.
ای مردم نازنین! حالا که من به جای خالی کردن دل شما، آنرا پر کردم لطفاً این رأی ناقابل خود را به اختیار خود به فریدون سابق و حسن آقای جدید بدهید تا با استفاده از تحصیلات انگلیس و اختیارات روحانی خود بتواند اختیار دارِ همه ی ما بشود.
سئوال چارلز از سید
حضرت رهبر فرمودند: روزهايي كه انگليسي‌ها در قرن 19 و 20 بر خليج فارس و ايران حكمفرمايي مي‌كردند گذشته است.
چارلز به سید: سید فکر نمی کنی "آقا" دارد از خط قرمزهای مادرم عبور می کند؟

نطق رفسنجانی در سیستان و بلوچستان
رفسنجانی در سفر خود به سیستان و بلوچستان گفت: روحانیت باید مثل مردم و در میان مردم زندگی کند.
با توجه به اینکه ایشان این فرمایش را در زابل فرمودند عزیزان سیستانی فکر می کنند ایشان پس از رییس جمهور شدن برای آنکه مثل مردم زابل بادهای صدو بیست روزه و ریگهای روانی را که روان انسان را پاک می کند تجربه کند به سیستان نقل مکان خواهد کرد. در صورتیکه عزیزان بلوچ فکر می کنند نامبرده برای تجربه جهنم به سر زمین سوزان بلوچستان کوچ خواهد کرد. گرچه منظور واقعی از این فرمایش را خدا و خود آقا می داند اما یک پیره زن سیستانی به خبرنگار اعزامی این وبلاگ گفت: ما از این آقا ها و فرمایشات در عمرمان زیاد دیده و شنیده ایم ولی همین آقا را اگر در توپی بگذارید و زابل که سهل است به رفسنجان هم شلیک کنید باز به کاخ سعد آباد اصابت خواهدکرد.
آمادگی نیروهای نظام

حقوق بشر*
یکی از فواید حقوق بشر این است که هر وقت غرب نخواهد با کشوری معامله کند آن را می گذارد جلوی کس و کار آن کشور و هر وقت که بخواهد معامله بکند آن را می کند زیر بغلش.ما یک عمو داشتیم که در آن رژیم زندان بود. نامبرده که در این رژیم مفسدفی الارض شد، همیشه از حقوق بشر تعریف می کرد. اما ما چون آن زمان بچه ی کوچکی بودیم عازم جبهه شدیم.در همان زمان یک روز که ما خیلی زنجیر زده بودیم شبش حقوق بشر را خواب دیدیم. نگاهی به ما کرد و گفت:بچه، بغل گوشت گلوی خیلی ها را پاره می کنند چرا یقه ی آنها را نمی گیری؟ما که از خواب بیدار شدیم پدر ما گفت عموی خدا بیامرز ما هم مرتب از همین خواب ها می دیده.خواهر ما هم یک خواب راجع به حقوق بشر دیده که از ما قول گرفته به هیچ کس نگوییم. در آن خواب حقوق بشر کارهای بی تربیتی کرده. اما خواهر ما از ترس سنگسار شدن یک کلمه حرف نمی زند.ما همچنین یک عدد عمه داریم که به دلایل فنی ساکن تیمارستان است. رابطه ی ایشان با حقوق بشر خیلی خوب است. هر وقت به دیدنش می رویم کلی سنگ جلوی ما می گذارد و می گوید بخورید این شیرینی ها را جلوی پایتان حقوق بشر برایم آورد.معلم ما که کمرش شکسته و گردنش را در تظاهرات شکسته اند، می گوید حقوق بشر فایده های زیادی دارد که یکی از آن ها این است که می شود آن را گذاشت درِ کوزه و آبش را خورد.پدر ما می گوید آدم اگر هوشیار باشد، مثل خیلی ها با همین حقوق بشر می تواند بارش را ببندد.اما مادر ما می گوید حقوق بشر کاری برای آدم نمی کند. آدم باید مواظب باشد پرونده اش جزو مقتولین نباشد. چون آنقدر خر تو خر است که تا قیامت هم نمی شود قاتل را پیدا کرد.

* از نوشته های قبلی
حکم حکومتی چیست؟
هرگاه امر بر "مهره های حکومتی" مشتبه بشود و پا را از گلیمِ مهره ای خود فراتر بنهند، حاکم با صدور حکمی متذکرانه، یکبار دیگر مهره بودن آنها را ممهور به مهر خود می کند تا آنها با گفتن "سمعاً و طاعةً" سر جای خود نشسته بیشتر از کوپنِ مهره ای خود زر نزنند.
به چنین حکمی " حکم حکومتی" گویند.
ترجمه نامه رهبر به مجلس
اصل نامه:

«جناب آقاي دكتر حداد عادل! رياست محترم مجلس شوراي اسلامي با سلام و تحيت مجلس شوراي اسلامي در دوره هفتم، بحمدالله موفق شده است، جهت‌گيري درست فعاليت خود را با ملاحظه نيازهاي كشور انتخاب كند، ترجيح مطالبات عمومي و اساسي مردم بر انگيزه‌ها و گرايش‌هاي ديگر، شاخصه‌ مهمي در اين جهت‌گيري است كه به توفيق الهي مجلس تاكنون به آن دست يافته و همچنان بايد بر آن پاي بفشارد، لازم مي‌دانم به مناسبت مطرح شدن استيضاح وزير محترم آموزش و پرورش به جنابعالي و همه نمايندگان عزيز عرض كنم كه در شرايط كنوني كه ماه‌هاي آخر مأموريت خطير دولت در حال سپري شدن است، استيضاح وزيران هيچ سودي براي كشور و دستگاه‌هاي مسئول ندارد و متقابلاً زيان‌هاي محتمل آن بسيار و خطرات آن هشدار دهنده است. البته مجلس موظف است كه از همه ابزارهاي نظارتي خود استفاده كند. والسلام عليكم جميعاً و رحمة‌‏الله و بركاته سيدعلي خامنه‌اي5 بهمن‌‏ماه 1383».

*پس از حذف تعارفات و مخلفات مرسومه، نامه را می شود چنین ترجمه کرد:

آقای ژاپن اسلامی!
نظام را دارد آب می برد شما بند کرده اید به استیضاح؟ عقل هم چیز خوبیه، دودستی بچسپین به قاچ زین.حضرت رهبر
دلیل قانع کننده
لوگوی سایت طرفداران دکتر معین

هادی خرسندی و اصغر آقا
هادی خرسندی مریض شد. بیمارستان افتاد اما " پزشکان و نرس های بیمارستان سنت مریزلندن، خصوصاً ایرانی هاشان، خصوصاًتر، خانم دکتر ساینا ی مهربان" قلبش را رو براه کردند تا کار کند. باز دوباره، روی سایت ها و در نشریات شما طنز ناب او را می بینید. شماره سیصد و بیست و نهم اصغر آقا، که در آن دو صفحه به گلچینی از بیست و پنج سال کار "اصغر آقا" اختصاص داده شده، محصولی است بعد از این اتفاق. معمولاً کاریکاتور روی جلد آن را می گذاشتم اما این بار می توانید آن را روی سایت دیدگاه ببینید. در عوض برای رفع مشکل اشتراکیتان، پشت و روی فرم اشتراکِ این دیرپا ترین نشریه ی طنز خارج از کشور را می گذارم تا با مشترک شدن، بتوانید از بر باد رفتن نصف دیگر عمرتان جلوگیری کنید.

طلبکار*
روز قیامت شد. خداوند پیغمبران را به حضور خود فرا خواند. همه آمدند از جمله حضرت امام خمینی و حضرت امام خامنه ای. وقتی خداوند نگاه کرد متوجه شد که دو نفرِ آخرِ صف اضافه هستند. فرشته ای را صدا زد و گفت: آن دو نفر را بیرون کن. فرشته پیش آنها رفت و ضمن چاق سلامتی خودش را معرفی کرده با آنها دست داد. آنها هم خودشان را معرفی کردند. فرشته وقتی واژه ی امام را شنید یادش آمد که خداوند غیر از پیغمبران بندگان خاص دیگری به نام امام هم داشته. ترسید، محض احتیاط به خدمت خداوند برگشت و عرض کرد: قربان اینها حضرات امام خمینی و امام خامنه ای علیه السلام هستند. خداوند لبخندی زد و گفت برو به آنها بگو امروز فقط پیامبران را خواهم دید.فرشته دوباره برگشت و سر صحبت را باز کرد و گفت: پس که اینطور شما روی کره زمین امام بودین؟ حضرت امام خمینی سری تکان داد. فرشته گفت: عجب. واقعاً شرمنده. ولی امروز حضرت حق فقط پیغمبر ها را می پذیرند.امام خامنه ای گفت: بعله. ولی ما روی کره ی زمین شکسته نفسی کرده بودیم.
*از نوشته های قبلی
شطرنج نظام و آمریکا در بلوچستان
آمریکا و جمهوری اسلامی دارند دور و بر استان ما شطرنج بازی می کنند. آمریکا دو قلعه ی خود را از طریق افغانستان و پاکستان به طرف سیستان و بلوچستان به حرکت در آورده و تهران هفته ی گذشته اسپی چون عسکر اولادی مسلمان را عازم کنارک و این هفته فیلی چون هاشمی رفسنجانی را روانه زاهدان و زابل می کند.
در بیست و چند سال گذشته الاغهای زیادی در این استان لگد پرانده اند و مردم را زخمی کرده اند، نگاهِ مسخِ عسکر اولادی مسلمان و لبخندِ بی روحِ هاشمی رفسنجانی نمی تواند کاری از پیش ببرد. می ترسم اگر آمریکا، چهار سرباز را به حرکت در بیاورد، این اسپ پیر و فیل مست چنان رم کنند که نظام برای کیش و مات نشدن وقت توصل جستن به امدادات غیبی را هم نداشته باشد.

********************

وزیر دفاع افغانستان
ژنرال عظیمی وزیر دفاع افغانستان فرمود: دولت افغانستان به آمریکا اجازه نمی دهد به ایران لشکر کشی کند!
از اتکاء به نفس این ژنرال خوشم می آید اما بهتر است زیاد سخت نگیرد. بوشِ بی تربیت بدون اجازه لشکر کشی می کند.
ترس
بعد از به روز شدن فتوای قتل سلمان رشدی توسط حضرت رهبر، ایشان از ترس بدون بادی گارد حرکت نمی کنند!

نکته ای از نکات
در مکه باران شدید و راه افتادن سیل چندین نفر را زخمی کرد وکشت. از آنجایی که سیل نیز به غضب الهی نسبت داده شده احتمال دارد پروردگار عالم حوصله اش از دست عده ای که طواف دل را رها کرده به طواف خشت و گل می شتابند سر رفته.

وجدان جمعی
هاشمی رفسنجانی می گوید در صورتی که "وجدان جمعی" به این نتیجه برسد که حضورش در انتخابات ضروری است در خدمتگزاری کوتاهی نخواهد کرد.
یک مقام آگاه که نخواست نامش فاش شود گفت:
اگر "وجدان جمعی" بی وجدانی بکند و به این نتیجه برسد که او بیاید "حافظه ی جمعی" می شاشد به همه چیز.
تبریک
عید قربان را به کسانی که تا حالا توسط نظام، ذبح اسلامی نشده اند تبریک عرض می کنم. خداوند همه ی "گوسفندان" را در کنف حمایت خود نگهدارد.
لینک

انقلاب به روایت تصویر و دهها مطلب و مقاله را در سایت الف ب ببینید

*******************

.سومین شماره مجله ی الکترونیکی سینما را در شبکه دیدگاه بخوانید

********************

بغضی دگر گرفته راه گلویم ، کجاست مادرم؟ صمصام کشفی

********************

چرا عدّه‌ای از آرش سيگارچی حمايت نمی‌کنند؟ مجید زهری

********************

شیرین عبادی و سلول انفرادی:هادی خرسندی

********************

«نامه به همکاران روزنامه نگار درباره آشنا‌ی نا‌آشنایی به نام «آرش سیگارچی

فانوس

سوئیتهای انفرادی
شیرین عبادی گفت در جمهوری اسلامی سلول انفرادی وجود دارد اما قوه ی قضائیه اعلام کرد که آنها سوییت انفرادی هستند!
از افرادی که موفق شده اند از این سوییتها بیرون بیایند نقل می شود که پذیرایی در آنها استثنایی است. به محض ورودِ ، چند نفر دوان دوان آمده پوستِ متهم را کنده در گوشه ای آویزان می کنند و خودش را به قسمت مشت و ماساژ راهنمایی کرده به تخت مخصوصی می بندند. بلافاصله یک متخصص با انواع و اقسام کابلها سر می رسد و برای میل کردنِ یکی (یا چند تا از آنها) به او حق انتخاب می دهد. بر خلاف منزل یا آپارتمان در این سوییتها شما بدون دغدغه می توانید تا سرحد بیهوش شدن داد بکشید. حُسن این سوئیتها در این است که بسیار خصوصی و محرمانه هستند و بر عکس زندان "ابوغریب" متهم و میزبان به راحتی می توانند در محیطی کاملاٌ پوشیده بدون ترس از هر دوربینی اوقاتی را با هم سپری کنند.
مقاله ی نیویورکر و سایر قضایا
جمهوری اسلامی و اروپا و آمریکا داشتند همدیگر را خر می کردند. جمهوری اسلامی ادای مذاکره را در می آورد. اروپا هویج را نشان می داد و آمریکا چماق را در دست گرفته بود.
احتمالاً متوجه شده اند که آقایان دارند زیر آبی می روند چون اروپا هویجش را جمع کرده و چماق آمریکا رفته بالا. هارت و پورتهای هاشمی رفسنجانی را ندیده بگیرید. زورگو، زبان زور را می فهمد. از فرداست که جمهوری اسلامی روی میز مذاکرات شق می نشیند و چپ و راست امتیاز می دهد.
خوش خبری
.خاتمی شخصاً امنیت شیرین عبادی را به عهده گرفت

آیا سگ زرد برادر شغال است؟
با توجه به ژرفنگری امروز بشر نمی توان با قاطعیت گذشته سگ زرد را برادر شغال دانست اما حساسیتی را که تشابه این دو بوجود می آورد نمی توان ندیده گرفت. اگر سگ زرد مواظب رفتارش نباشد و از مسیرهایی که شغال می رود تردد کند و در تقلید آدات و حرکات شغال تعمد به خرج دهد به سختی می شود از استقلال فردی اش در مقابل مارگزیدگانی که از هر ریسمان سیاه و سپیدی می ترسند دفاع کرد.
سگهای زرد با توجه به تشابه جلدی باید بیشتر از سایرین، از شغالها و عادات زشتشان فاصله بگیرند تا بشود جلوی اکثریت خشمگین از حقوقشان دفاع کرد.
کالبد شکافی یک بیلاخ
دادگاه انقلاب، شیرین عبادی را احضار کرد اما شیرین عبادی با بی توجهی به آن در واقع یک بیلاخ حواله اش کرد. بیلاخ شناسان با توجه به شرایط زمانی و مکانی این را بیلاخی به کل نظام می دانند اما آندسته از صاحبنظران که معتقد به حرکت لاک پشتی هستند معتقدند فعلاً بهتر است آنرا بیلاخی به دادگاه انقلاب به حساب آورد. صرفنظر از اینکه این بیلاخ به نظام است یا به دادگاه انقلاب می توان به این نتیجه رسید که دیری نخواهد پایید که یا یک جامِ زهر دیگر نوشیده خواهد شد و یا به یکی یک جام واجبی دیگر نوشانده خواهد شد.
گزارش تصویری از آفریقا
خاتمی به همراهان: لنگه شو تو مملکت خودمون بسازیم اما تن این یکی تنبون بدیم اون یکی رو که چسپیده بندازیم بره.

********************

.خاتمی: هه هه هه چه جالب تیمساراشون ریش ندارن

********************

.خاتمی: برادر! من یکدست به شما میدم، شما یکدست به این خواهر بدین

گُرز ده منی
آخوندی چنان روضه ی سوزناکی بخواند که جمعیت یک پارچه به هق هق افتاد. صاحب روضه آهسته پنج تومان به آخوند داد و اشاره کرد که ادامه بدهد. کاسبی که کار فوری داشت متوجه شد. ده تومان به آخوند رساند و اشاره کرد که: کات!
آخوند در جا صلوات فرستاد و روضه تمام شد. صاحب روضه دلخور آمد و پرسید:
شمشیر پنج منی استفاده نداشت؟
آخوندبا اشاره به کاسبی که داشت مجلس را ترک می کرد گفت:
چرا ولی اللهُ اکبر از گرز ده منی ایشان!
مواظب باشید
اذهان عمومی این روزها خیلی حساس شده. یک سوت کفتری را کمی غیر نرمال بزنید مشوش می شود. ممکن است خود اذهان عمومی جان بدهد که یکی مشوشش کند اما نظام، ماسماسکش وصل است به اذهان عمومی، محکم عطسه بزنید به واق واق می افتد.
مواظب باشید، نظام که پارس کرد مدعی العموم هار می شود و از دادستانی بیرون می آید و جانستانی می کند.
شارُن دوباره قهر کرد
بعد از اینکه امروز آریل شارن اعلام کرد با محمود عباس قهر است، محمود عباس از درماندگی روی میز رهبری سرش را روی دستهایش گذاشت اما از خستگی خواب رفت. یاسر عرفات را در خواب دید که غش غش می خندد. پرسید:
یا ابو عمار به چه می خندی؟
عرفات گفت:
یک عمر دهانشان را سرویس کردم تا با من قهر کردند. تو دهانت را سرویس کردی اما باز هم با تو قهر کردند.
سنگ پا
آیت الله خامنه ای گفت: روحانیون برکات فراوانی نصیب جامعه کرده اند. فرمایششان بجاست. به خلاصه ای از این برکات توجه فرمایید:
_ به برکت روحانیت زنان ما با قلوه سنگ و مردان ما با شلاق متبرک شدند.
_ جوانان ما در سلولهای زندان مقدار متنابهی "برکات" از طریق شکنجه و دار و طناب دریافت کردند.
_ شعرا و نویسندگان ما همچون سیاستمداران و روزنامه نگاران و آزادیخواهان از برکات قتل های زنجیره ای بهره بردند.
_ کودکان هشت و نه ساله سهم "برکات" خود را از روحانیون روی مینها گرفتند.
_ سهم دانشجویان موقع پرت شدن از روی ساختمان خوابگاهها به آنها داده شد.
"برکات" روحانیون کماکان از اتاق خواب گرفته تا مسائل پایین تنه هر روز و هر شب نصیب جامعه می شود به نحوی که آثار آن تا قرنها در تاریخ و فرهنگ و روح و روان ما باقی خواهد ماند و شکی نیست که مردم تا دوردست تاریخ این قشر را مورد "لطف و مرحمت کلامی" خود قرار خواهند داد.
من و خاتمی و سفر آفریقا
داشتم فکر می کردم راجع به آفریقا رفتن خاتمی چیزی بنویسم اما خواب رفتم. خواب دیدم گیر قبیله ی آدمخواران افتاده ام. قبل از آنکه مرا توی دیگ بیندازند چند نفر که خاتمی را شکار کرده بودند از راه رسیدند. گفتم بیست میلیون رأی، کار خودش را می کند، رییس جمهور را می خورند و من نجات می کنم. تا چشم سید به من افتاد به رییس قبیله گفت:
حاج آقا! این وبلاگ نویس خوشمزه را بخورید بعد ما با هم گفتگوی "تمدنها" می کنیم!
پرسش و پاسخ
خداوند از جبرئیل پرسید: خامنه ای روی کره ی زمین چه می کند؟
جبرئیل پاسخ داد: قربان خدایی می کند.
خداوند لختی اندیشید و پرسید جبرئیلش کیست؟
جبرئیل پاسخ داد: نمی دانم اما عزراییلش سعید مرتضوی است.
ترساندن از قیامت
در نفت آباد ملایی حاکم شد. پس وکیلان و وزیران و دبیران و مُشیران جملگی را بکشت و به هر طلبه عنوان و مقامی بخشیده تازیانه به دست آنها را روانه ی کوی و برزن کرد.
چند سال که بدین منوال گذشت مردم پروای مردن نکردند و در وبلاگشهر انگشت میانی خود به آنها نشان بدادند.
طلاب برای چاره جویی پیش ملا رفتند. ملا گفت:
از قیامت بترسانیدشان.
طلبه ای گفت:
شیخا! چون این قیامت نشانشان داده ایم آن قیامت تخمشان نیست.
عکس العمل
خاتمی گفت پرونده ی وبلاگ نویسان را تا آخر پیگیری خواهد کرد!

نامه سرگشاده به مرتضوی
ای نامه که می روی به سویش
از جانب ما تُف کن تو رویش
**********
:یا به قول صمصام
ای نامه که می روی به سویش
از جانب من بتف به رویش
**********
.در ضمن این نامه در همبستگی با حرکت وبلاگ نویسها نوشته شد
نتیجه تحقیق
فرشتگان به صورت اورژانس به حضور حضرت حق شتافتند و گفتند:
ای خالق هستی بنده ای از بندگانت روی کره ی زمین دماغ "فرشته ای" را شکسته و آن را به گردن جراحان زیبایی می اندازد.
خداوند عزوجل به جبرئیل دستور داد گزارشی از ماجرا تهیه کند. جبرئیل برای تحقیق به زمین آمد و چون به آسمان برگشت سرش شکسته بود!
وضعیت
امید معماریان و روزبه ابراهیمی گفته اند آن سلولهای سی متری و عافیت و سلامت درونشان اعترافاتی بوده اند برای نجات جان خانواده ی زیر تیغشان. این اعترافاتی که کرده اند بعد از آن اعترافاتی که از آنها گرفته اند، چنان مرتضوی را خشمگین کرده که دارد جسم سختش را دور سرش می چرخاند. وقتی خون، جلوی چشمان کفتار را بگیرد وضعیت حتماً قرمز می شود.
چاره
خرسی، عنتری را به مقام قضاوت گمارد. عنتر عدالت را به زشتی خود در آورد. عاقبت خرد و کلان داد برآورد که عنتر باید برود. خرگوشی مردنی گفت:
اگر این عنتر برود بوزینه ای دیگر بیاید، چاره ای کنیم تا خرس برود.
حرف راست
مجلس و قوه ی قضائیه به هم پریده اند و خشتک همدیگر را دریده اند.
آن ادعا دارد که این قاتل است و جانی. این پرونده رو کرده که آن چاقوکش است و زانی.
چون یکی را امام زمان انتخاب کرده و دیگری را ولی فقیه چاره ای نیست جز پذیرفتن حرف هر دو.
شیخ و خر
آخوندی و روباهی و گرگی به سویی می رفتند که این همسویی از آخوند یرآید. در راه خری دیدند. گرگ گفت:
گر همراهی کنید در چشم بهم زدنی نهاری مهیا کنم. روباه با تمسخر از آخوند پرسید:
یا شیخ! شرع چه می گوید؟
آخوند با پر رویی گفت:
باشد تا از خود شرع پرسیده در دمی باز آیم. پس بر خر سوار شد و بر او سیخی بزد و خر چهار نعل از آنجا دور شد. گرگ و روباه هر چه منتظر ماندند آخوند باز نیامد. چون غروب شد گرگ بی تابی می کرد اما روباه آرام بود. گرگ از روباه پرسید: نگران شیخ نیستی؟
روباه گفت: شیخ با شرع کنار آید، نگران خر هستم.
کفتارها
کفتارها چند خر را به خدمت گرفتند تا آهوان را به محاصره ی خود در آورند. خرها درنده نبودند اما خیلی خر بودند. کفتارها هر بار به بهانه ای آهویی را می دریدند و خرها هر روز به دلیلی نمی دیدند. وقتی وحشیگری از حد گذشت خرها شاکی شدند. کفتارها که مدتها بود به هیچ خری محتاج نبودند عذر آنها را خواستند و به جای آنها کفتارهای نیمه الاغ را به خدمت گرفتند. خرها برای رماندن آهوان عرعرهای فراوانی کردند اما آهوان از خشم، خود را به کری زدند. عاقبت همانطور که افتد و دانی، به صورت ناگهانی کفتارهای پیر و کفتارهای نیمه الاغ به جان هم افتادند. آهویی از آهوان فریاد زد: گاه نجات فرارسیده اگر خرها بگذارند.
آثار باستانی
در سیستان و بلوچستان شیشصد و پنجاه اثر باستانی شناسایی شده که از این تعداد صد و پنجاه و نه اثر ثبت فهرست آثار ملی است. نوزده تا از این بناهای تاریخی بر اثر نداشتن آبراه خروج آب باران در بارندگیها و سیل اخیر تا سرحد انهدام کامل ضربه دیده اند. در ضل توجهات مسئولان نظام اینهمه بر اثر دو روز بارندگی بوجود آمد. چه خوب که خداوند یکماه ما را شرمنده ی رحمات خود نکرد والا تا حالا استان ما را آب برده بود.
فیلم کوسه
فیلم کوسه را ساخته اند اما ما می توانیم مدل خودمان را بسازیم. میان امواج خروشان یک اقیانوس عده ای را که کشتی اشان شکسته و ناخدایشان مست کرده و عربده می کشد در حال دست و پنجه نرم کردن با امواج نشان بدهیم. از آنطرف دوربین را ببریم روی یک عده عقل کل که با دلایل مسخره دارند اهن و تلپ می کنند تا یک کوسه را بیاورند و بیندازند وسط این امواج خروشان. وقتی نازهای شتری کوسه تمام شد و حمله های خرکی اش را شروع کرد بد نیست برای چند ثانیه دوربین را روی دندانهای ریز و تیزش زوم کنیم. از این جا فیلم و آهنگش تغییر می کند و از حاشیه در حالیکه کوسه برای "گذر از بحران" امواج خروشان را می شکافد، ناخدا که تنها در تصویر هست سعی می کند پشت سر او به ساحل نجات براند. نزدیک ساحل نجات کوسه که ردای سرخی پوشیده بر می گردد در دوربین نگاه می کند و کارگردان با تردستی صورت یک دولفین را با آن چال دوست داشتنی از صورت این "حیوان سرخپوش" بیرون می کشد و در جا فیلم کات می شود.