عبدالقادر بلوچ
 
تفاوتِ دو جناح
روحانیون برجسته در جناح اصلاح طلب نسبت به پرونده ی قتل زهرا کاظمی دست به اقدام مشترک زدند.
 
جسم سخت چیست و از کجا آمده؟
جسم سخت به جسمی اتلاق می شود که اگر به سری اصابت کند خون از آن سر جاری بشود.
قدمت استفاده از جسم سخت به دوران غارنشینی بر می گردد. اجداد ما سنگ را که نمونه ی اولیه و توسعه نیافته ی جسم سخت امروزی است علاوه بر شکار بر فرق سر رقیب یا دشمن خود می کوبیده اند.
در کشور ما، شاه و گدا و عاِلم وعامی در استفاده از جسم سخت به یک نحو علاقه نشان داده ولی هر گروه با سلایق خود در آن دخل و تصرفهایی کرده است. گرچه مطالعات و تحقیقات منظمی در این زمینه نشده ولی یک نگاه اجمالی نشان می دهد که همه ی ما در برهه ای از زندگی به حمل جسمهای سختی از قبیل: چوب خوشدست، زنجیر خرکی، پنجه بکس و کاردهای ضامن دار و بی ضامن مبادرت کرده ایم.
با اینکه تنوع و گستردگی استفاده از جسم سخت در تاریخ ما حیرت آور است اما در گذشته محدودیتهایی برای استفاده وجود داشت که بعد از انقلاب آن محدودیتها نیز برداشته شد.
با اینکه سقوط شوروی و دیواربرلن و ماجرای یازدهم سپتامبر تعادلات سیاسی جهان را به هم ریخت و اپوزسیون ایران را برای مدتی بیش از ربع قرن در خارج منتظر نگاه داشت. اما خیلی از آنها موفق شدند با تمرینهای درون و برون گروهی این فرهنگ را طوری زنده نگاه دارند که خیلی از صاحبنظران پیش بینی می کنند چنانچه شرایط مناسب بشود آنها گوی سبقت را در استفاده از این جسم از سایرین خواهند ربود.
آیا اول جسم سخت از جامعه ی ما رخت می بندد یا ما باید جسمهای سخت فردی خود را به دور بیندازیم؟ اینها سئوالاتی است که دانشمندان ما هنوز به آنها نپرداخته اند.

استاندارِ ما
استاندار سیستان و بلوچستان گفت منابع آب چهارصد روستای استان بر اثر خشکسالی هفت ساله، از بین رفته است.
اصولاً کارِ استاندارها همین است که وقتی خشکسالی شروع می شود شرعاً هفت سال دست روی دست گذاشته بدون هیچ طرح و برنامه ای منتظر بمانند. وقتی سیصد و پنجاه هزار نفر بی آب شد آنوقت استاندار باید بیاید جلو و پس از گفتن اعوذُ با لله و بسم الله و سلام و صلواتهای عرفی خبر را به اطلاع مردم برساند.
از بین رفتن صد و بیست هزار هکتار زمین و باغات کشاورزی و خشکیدن قنوات و چشمه ها و چاهها در عرض هفت سال، بی برنامگی استاندار را نشان نمی دهد، غضب الهی را نشان می دهد!
این یک میلیون رأ س دامی که در این هفت سال هلاک شد فدای سر استاندار، مردم بروند نذر و نذورات دیگری بدهند تا خداوند از گناهانشان بگذرد.
جناب استاندار! برای این هفت سال که طرح و برنامه ای نداشتید نگران نباشید. برای هفت سال آینده هم بی خیال باشید. باران رحمت خداوندی است. بارشش رابطه ای است بین خدا و استانش به شما ربطی ندارد. شما که نمی توانید عوض مشتی سنی نماز باران بخوانید، استان خودشان است چشمشان کور دندشان نرم بروند نماز باران بخوانند.
دیه زهرا کاظمی
بر اساس حکم دادگاه با توجه به تبرئه شدن متهمانِ پرونده ی زهرا کاظمی دیه این خبرنگار به عهده ی بیت المال خواهد بود. فرض کنید دعوای ما بر سر دیه بود! اگر دبه در نیاورند و  کامل بدهند می شود صدشتر یا دویست گاو یا هزار گوسفند. توصیه می کنم ما مخلوط انتخاب کنیم. از آنجاییکه هر شتر دو گاو و هر گاو پنج گوسفند می شود، ما پنجاه شتر، هشتاد گاو و صد گوسفند بگیریم. شترها را بدهیم عفو بین الملل بچراند. گاوها را بدهیم کانادا بدوشد و گوسفندها را هم برای آنکه چشم نخوریم نذر خودمان بکنیم که بعد از شیش هزار سال سابقه ی تاریخی مملکت را سپرده ایم به چنین گروهی.
نشریاتی که خود را توقیف کردند
حداد عادل رییس مجلس اسلامی در رابطه با توقیف نشریاتِ اتفاقات یومیه و جمهوریت، مدعی شد که روزنامه ها خودشان خودشان را توقیف کردند.
برای آندسته از شما که زمانه دو قرانیتان را کج کرده من ماجرا را باز می کنم:
روزنامه ی وقایع اتفاقیه به صورت کاملاً اتفاقی داشت راه می رفت که چشمش خورد به یک تابلوی گنده که رویش نوشته شده بود: روزنامه ی جمهوریت.
با خودش گفت: ای  روزنامه ی حسابی کو جمهوریت که بخواهد روزنامه اش باشد! یک عدد نردبان گذاشت، رفت بالا درِ کرکره ای روزنامه را سقف تا کف کشید پایین و از توی جوالش یک قفل یک منی در آورده و توقیفش کرد. سپس در حالیکه به راه رفتنش ادامه می داد به قاضی مرتضوی که داشت از آنجا رد می شد گفت: حرف حرف آقاست. چه روزنامه ای چه جمهوریتی!
مرتضوی نه گفت ها نه گفت نه، جسم سختش را گذاشت روی کولش و رفت.
این را این جا داشته باشید و اما بشنوید از آنطرف:
روزنامه ی جمهوریت وقتی دید درش بسته شد شستش خبردارشد. غیر از روزنامه ی اتفاقات یومیه کار چه کسی می تواند باشد؟ هیچکس. از در عقب بیرون رفته صاف رفت درِِ روزنامه ی وقایع اتفاقیه را بست و روی سر درش با بد جنسی نوشت:
از این اتفاقات در بَلاد اسلامی بَه صورت یومیه حادث می شود.

رنگ گروگانگیری
حجةالاسلام سلیمانی نماینده ی ولی فقیه در استان سیستان و بلوچستان گفت گروگان گیری ها در این استان نسبت به سال های اخیر بیشتر شده و رنگ شرارت به خود گرفته.
حجةالاسلام اشتباه می کند.از زمانیکه وزارت اطلاعات در هر جای استان عمامه ی سفید و ریش سیاه می بیند به عنوان همکار بن لادن دستگیر می کند، مردم هم هر جا عمامه ی سیاه و ریش سفید می بینند به عنوان همکار خامنه ای گروگان می گیرند. این به آن در، بقیه گروگان گیری ها کما فی السابق رنگ تظلم خواهی و دادخواهی دارد. شاعری بلوچ می فرماید:
گرت زد شیخی سیلی به سمت راست صورت
لگدی کن حواله  بر میان هر دو تخمش
خبری نیست جز مریضی بنده
جهان کماکان امن است و غارت و بنده چنان سرمایی خورده ام که نپرس!
 
استدلال مکتبی
زهرا کاظمی هم شهروند کانادا بود هم شهروند ایران. آنها سهم خودشان را حلوا حلوا کردند و بال و پر دادند. ما سهم خودمان را کوبیدیم توی سرش و روحش را پرواز دادیم. عیسی به دین خود، موسی به دین خود. این چهار کلمه گفتگوی بین تمدنها را چرا این خارجیها متوجه نمی شوند؟ 
 
تنبیه های سوسکی
آیا نظام دارد از شلاق فاصله می گیرد؟ کسی نمی تواند قاطعانه به این سؤال پاسخ بدهد. اما نظام اکنون پاهای زنانی را که شلوارک می پوشند داخل کیسه های پر سوسک می کند.
 با اینکه سوسک قرنهاست با بشر زندگی می کند ولی باید اعتراف کرد که جمهوری اسلامی اولین نظامی است که پی به بُعد تنبیهی این موجود برده است.
آیا می شود عوض سنگسار سوسکسار کرد؟ یا زنانی را که مبادرت به عمل نکوهیده ی آدامس جویدن می کنند به سوسک جویدن واداشت؟ اینها موضوعاتی است که تأسیس وزارت امر به معروف و نهی از منکر را حیاتی می کند. مسئولین ما باید هوشیار باشند چون ممکن است انجمن حمایت حیوانات از این استفاده ی جانبی از سوسک جبهه گیری کنند. ولی با توجه به اینکه سوسک حیوانِ حیوان هم نیست باید با آن انجمن برخورد قاطع بشود. یک شاعر عرب در این زمینه می فرماید:
الا یا ایهالایرانی که سوسکت بالا می رود از پا
یوسف المفقود باز آید به تهران غم مخور!



کلاس کفار
آیت الله مصباح یزدی گفت اگر کلاسهای دختران و پسران جدا باشد در تحصیل موفق تر خواهند بود.
 برای آنکه از لحاظ علمی متوجه بشوید حرف این روحانی بزرگوار چقدر درست است نگاهی به کشورهای غربی بکنید. در این کشورها که دختران و پسران از خدا بی خبر با هم در یک کلاس درس می خوانند بیشتر اوقات خود را صرف وسوسه های شیطان می کنند. برای همین دانشمندان این کشورها هِر را از بِر تشخیص نمی دهند و مردم این کشورها در اتوبوس ها و دکان ها و حتی مساجد سیگار کشیده ناس هم می اندازند. و هنوز در این عصر خر را تا آسمان بار کرده سپس برای آنکه تندتر راه برود مرتب آنرا سیخ می زنند. همچنین این کفار به علت مختلط بودن از لحاظ تکنولوژی بسیار بسیار عقب افتاده بوده و از بند تنبان گرفته تا عمامه را از کشورهایی که دختران و پسرانشان در پستوها درس می خوانند وارد می کنند.
از همه مهمتر روز قیامت است که خداوند همه ی آنها را در آتش جهنم می سوزاند و ما در بهشت برای خودمان سوت زده و کیف دو جهان را می کنیم.
دارفور*
ای سیاه ها!
چراگاه و زمین و آب؟
نکند دموکراسی و مساوات نیز!
بدبختها!
کجاست نفتتان؟
یا به جهنم، همان کوچکترین نفعتان
هزار هزار می کشندتان؟
عجب!
جان می دهید برای شعر
خواهند خواندتان مردم
دهها سال دیگر
که نوشته شد تاریخ
دارفور!
ای سیاه بخت ها:
کل نفس ذائقةالموت
 
* منطقه صحرايی دارفور ، واقع در غرب سودان،محل سکونت يک اکثريت آفريقايی تبار و يک اقليت عرب تبار است که به طور سنتی بر سر استفاده از حق چراگاه و منابع آب با يکديگر اختلاف داشته اند. در جنگ داخلی منطقه دارفور هزاران نفر کشته و بيش از يک ميليون نفر بی خانمان شده اند.

 
تفهیم اتهام
مدیر مسئول هفته نامه ی صبح زاهدان را به خاطر شکایت سپاه و نیروی انتظامی برای تفهیم اتهام به دادگاه فراخوانده اند. احتمالاً قاضی ایشان را چنین تفهیم می فرماید:
تو مگر تو ناف اروپا زندگی می کنی؟ یا باورت شده که داری هفته نامه نیوزویک رو در میاری؟ برو جانم، برو هوایی نشو. خود تهرانی ها عکس چهارشنبه سوری رو صفحه اول نمی اندازن. در مورد تصادف نصرت آباد هم بیخودی گیر نده اگه نیشابور بودی که چند قطار و روستا پودر شدن رفتن هوا چکار می کردی؟
خیلی باورت شده "صبح زاهدان" رو درست می کنی؟ با ظهر و عصر و شام تاریکش چه می کنی؟
برو آقاجان برو مثل یک مدیر هفته نامه ات رو در بیار. یادت باشه اینجا زاهدانه، مثل آب خوردن از جرثقیل آویزونت می کنیم و می نویسیم ده تن تریاک از طریق همین هفته نامه فروخته ای به روزنامه های تهران. حالیت شد؟
جاسوس
امام جمعه ی شمیرانات گفت: " البرادعی جاسوس خبره و بر گزیده ی کشورهای غربی است."
توصیه می کنم این بار که به ایران آمد از همان فرودگاه مهرآباد مشمول مهر و عطوفت برادران بسیج قرارش داده به زندان اوین راهنماییش کنیم. آنجا بلانسبت تا سانتریفوژش پاره نشده کلاهک غیر اتمی به خوردش بدهند. اگر وفات فرمود که انا لله و انا الیه راجعون. اگر نفرمود مورد بخشش رهبر قرارش داده رهایش کنیم. جهان اگر عرضه ای داشت تا حالا تخمی از ما را خورده بود.
تجاوز در نهارخوری
نمایندگان مجلس هفتم سالن نهارخوری مجلس را دیوارکشی کرده و آنرا زنانه مردانه کردند. گرچه حتی درهیچ یک از کشور های غیر اسلامی تجاوزی در نهارخوری صورت نگرفته اما کار از محکم کاری عیب نمی کند.
فکرش را بکنید موقع نهار چشم حاجیه خانم که لنگ مرغ را می برد به دهانش گره بخورد به چشم حاج آقا که حمله کرده به سینه ی مرغ! شیطان الرجیم که بی کار نمی نشیند مرغ خیال حاج آقا و حاج خانم را از ران و سینه ی مرغ بریان می برد به ران و سینه ای که ارکان نظام را می لرزاند. از چنان مکافاتی همان بهتر که این دو نهارشان را پشت دیوار بخورند. که شاعر فرموده:
سوارشان می کند بر هم در دمی شیطان
گر نباشد دیواری بین عبدالله و سکینه
هیجده تیر
مکالمه
پریزیدنت کرزی به بوش: بوش صاحب به خیریت هستین انشاء الله؟ جانک شما جور است؟چه خیال دارین که بعد از اینکه ریاست جمهوری ما تیر شد همی مجسمه اک مرا دَ جای بودا صاحب بگذارین؟ مملکتی که بابا دار شد کاکا هم ضرورت دارد صاحب!
شکایتنامه
جمهوری اسلامی ایران تازه یادش افتاده از جنایات صدام حسین به دادگاهی که اورا محاکمه می کند شکایت کند.
شکایتنامه:
ریاست محترم دادگاه صدام حسین کافر جناب سالم چلبی
با عرص سلام علیکم.
همانطور که در جریان هستید آن زمان که صدام یالی و کوپالی داشت و مقدار متنابهی پول برای غرامت به ما پیشنهاد کرد ما به دلایلی که انشاء الله هاشمی رفسنجانی در کتاب بعدی خود توصیح خواهند داد نپذیرفتیم.
لذا اکنون که آن کافر در بدر و شکست خورده و بی کس و بی چیز به غل و زنجیر یکی از حامیان قبلی خود به نام شیطان بزرگ در آمده ما از ریاست محترم آن دادگاه توقع داریم یک بیضه ی ایشان را برای ما بریده با زواری که اخراج می فرمایید ارسال فرمایید.
عجرکم عندالله. والسلام علیکم به تو و دایی گرامی ات احمد چلبی
اصغر آقا رسید
اصغرآقا نخستین و دیر سال ترین نشریه برونمرزی رسید. هادی می گوید:
اگر خواهی وضع وطن خوب
بیابی کشوری مقبول و مطلوب
پیمبر گونه میباید دو چیزت
عزیزا، عمر نوح و صبر ایوب
به سایت هادی خرسندی سر بزنید و آنهایی که تخصصی دارند برایش آینه بسازند تا ایرانیها هم از دیدنش بی بهره نشوند.

آمادگی برای هیجده تیر
جمهوری اسلامی گفت برای برخورد با جریانات احتمالی در هیجده تیر کاملاً آماده است
بدون شرح:
معرفی
خواهری را که می بینید نماینده ی تهران در مجلس است به علت نامحرم بودن از آوردن اسم ایشان معذورم
فشار
آگاهان سیاسی معتقدند فشارهای تمامیت خواهان از طاقت خاتمی فراتر است
سلیقه ی خرکی
دخترانی را که شلوارک بپوشند گرفته بر قوزک پایشان شلاق می زنند:
شیخا! بد سلیقگی از وجناتت پیداست
کس نمی دهد گواهی بوسه ی خار بر گلی را
برخورد با بد حجابی
سردار محمد باقر قالیباف فرمانده ی نیروی انتظامی تهران گفت: " نیروی انتظامی با بد حجابی برخورد خواهد کرد."
بعد از اینکه بشر زندگی شهری را آغاز کرد و برای امنیت خود نیروی انتظامی تشکیل داد مسئله ی بر خورد با بد حجابی مطرح شد.
اصلاً"انتظامی" در لغت به معنای بالا کشیدن مقنعه، چارقد و یا پایین کشیدن پاچه ی شلوار تا شتالنگ می باشد، که مرحوم دهخدا احتمالاً یادش رفته آنرا در لغتنامه ی خود بنویسد.
اصولاً در مملکت ما که پدران و برادران و شوهرها نسبت به حجاب و لباس پوشیدن خانمها حساس نیستند، برخورد قاطع سردارانی چون محمد باقر بسیار حیاتی است. شاعر احتمالاً به قالیباف فرموده:
سردارا! برگیر تو شمشیر و بیاور لشکر خویش
که دمادم می آید برون گیسِ عمه ی من

روایات خنده
نمایندگان مجلس هفتم دارند تلاش می کنند که احادیث و روایات مربوط به خنده را پیدا کنند.
از این ها بر می آید. حدیث و آیه و روایتی هم که نباشد دستی به ریش خود می کشند، پشت چشمی عارف گونه نازک می کنند و از شر وسواس شیطان به خداوند پناه برده سپس قرائت می فرمایند:
یا ایهالذین آمنو لا ایرادَ که بعضی الاوقات القهقهه زیرِ سبیلا و هر کس لا قبول و ما تحتُها دسته بیلا!